جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کریدور شمال- جنوب فرصت ویژه ای برای عبور از تحریم است

به گزارش امور ارتباطات و رسانه اندیشکده نظام مسائل حکمرانی کشور محمود نظرنیا ؛ رئیس اندیشکده نظام مسائل حکمرانی کشور در نشست کریدور شمال_جنوب ابراز داشت؛

گذرگاه شمال جنوب که از دیرباز به عنوان راهی برای تقویت اتصالات اقتصادی میان کشورهای منطقه مطرح شده است بی شک میتواند تحت شرایطی در تقویت موقعیت اقتصادی ایران و تقویت اتصالات آن با محیط پیرامونی نقش آفرین باشد. افزون بر این تحت شرایطی میتواند درآمدهای کشور را نیز افزایش دهد.

اما در تمامی این سال ها در مورد پتانسیل های این گذرگاه و نقش آفرینی آن در اقتصاد ایران و منطقه بسیار اغراق شده است و همین اغراق ها باعث شده تا شکل دهی به این گذرگاه به عنوان تحولی دگرگون کننده در موقعیت ژئوپلیتیـک ایران و منطقه تصویر سازی شود و انتظارات غیر واقعی شکل گیرد.

به لحاظ ژئوپلیتیکی، گذرگاه شمال-جنوب یک واقعیت ژئوپلیتیکی است که پتانسیل هایی را برای کشور به دنبال خواهد داشت. این امر به ویژه در رابطه ایران با هند و روسیه و نیز در رابطه ایران با ترتیبات امنیتی منطقه ای از قبیل شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه اقتصادی اوراسیایی و پیمان همکاری های شانگ های دلالت های چشم گیری به دنبال خواهد داشت. با این همه، چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد. نخست اینکه باید تحلیل دقیقی صورت بگیرد از آنچه این پروژه به لحاظ ژئوپلیتیکی می تواند به ایران عرضه کند و آنچه این پروژه به لحاظ ژئوپلیتیکی از ایران مصرف می کند. در بخـش نخسـت، آورده ها تا حدی مشخص است، اما در بخش دوم، امری که اغلب نادیده گرفته می شود این است که این آورده ها استعداد آن را دارند که به لحاظ استراتژیکی به ضد خود تبدیل شده و حساسیت های منطقه ای و بین المللی نسبت به گذرگاه شمال-جنوب ایجاد کرده و در نهایت، مانع از پیشرفت آن شوند.غلبه نگاه ژئوپلیتیکـی به این پروژه، در پیوند با حوزه مورد مناقشه سوریه یا عراق میتواند حساسیت کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ فرامنطقه ای را تشدید کرده و به اهداف اصلی آن آسیب برساند. مشکل دیگری که غلبه رویکرد ژئوپلیتیکی به وجود می آورد این اسـت کـه بـا اغـراق در ارزش گذاری ژئوپلیتیکـی این گـذرگاه کـه در ذات یک پروژه اقتصادی-تجـاری است، منابع مادی و معنوی کشور را بیش از آنچه توجیه اقتصادی دارد مصروف آن کرده و در نهایت بیش از آنکه یک آورده برای کشور به همراه داشته باشد، فشار مضاعفی بر زیرساخت ها و منابع محدود و ارزشمند کشور ایجاد کند.

نکته دوم اینکه برخی از آورده های ژئوپلیتیکی که در این پروژه مورد اشاره و گاه تأکید قرار می گیرد، برای محقق شدن نیاز به زمان طولانی دارد و طی این زمان طولانی، ضروری است که منطق اقتصادی-تجاری گذرگاه شمال جنوب به پتانسیل های نهایی خود دست پیدا کنند. اصوال، جاه طلبی های ژئوپلیتیکی اگر با منطق اقتصادی همراه نباشند در بلندمدت تنها مصرف کننده منابع خواهند بود و گذرگاه شمال-جنوب نیز از این قاعده مستثنی نیست. در نهایت، نکته سوم اینکه هرچند در تحلیل نهایی گذرگاه شمال-جنوب آورده های ژئوپلیتیکی مهمی برای کشور به همراه خواهد داشت، آسیب های ژئوپلیتیکی مهمی نیز ایجاد خواهد کرد. مهمترین مسئله در این زمینه، وابستگی این گذرگاه به کشور آذربایجان است که در سال های اخیر تنش های جدی با ایران تجربه کرده است. با توجه به اینکه مسیر غربی گذرگاه از آذربایجان میگذرد و این مسیر، با پیش بینی جابه جایی 65 درصد از بار ترافیکی گذرگاه، مهمترین مسیر به شمارمی رود، تنش در روابط ایران و آذربایجان میتواند یک چالش عمده هم برای ایران و هم برای کل گذرگاه به وجود بیـاورد و عمـدتا بـه یک نقطه ضعف ژئوپلیتیکـی تبدیل شود.

به لحاظ اقتصادی-تجاری، گذرگاه شمال-جنوب علیرغم نقاط قوتی که از آن برخوردار است، یکی از گذرگاه های زمینی در منطقه ای محسوب میشود که سهم ناچیزی در اقتصاد جهانی دارد. عمده نقل و انتقال کالا در جهان از مسـیرهای دریایی صورت می گیرد و سهم مسیرهای زمینی تنها 10 درصـد اسـت. از ایـن میـان سـهم گذرگاههـای منطقـه اوراسیا اندک اسـت. به عبارت دیگـر اغلب کشورهای عضو این گذرگاه نقش قابل توجهی در اقتصاد جهانی ندارند و حجم تجارت آنان با یکدیگر چندان بالا نیست. همانگونه که در متن نشان داده شد بخش اعظم تجارت کشورهای آسیای مرکزی با چین و روسیه و نیز با یکدیگر صورت میگیرد. چین به شریک اول و مهمترین شریک تجـاری روسـیه تبدیـل شده است. بخش اعظم صادرات روسـیه را نفـت و مـواد خـام تشـکیل می دهد که اصوال از مسیرهای دریایی حمل ونقل پیدا میکند و گذرگاه شمال-جنوب ظرفیت انتقال آنها را ندارد. از دیگر سو چنان که نشـان داده شده هند به عنوان بزرگترین اقتصاد عضو این گذرگاه روابط تجاری اندکی با روسیه و کشورهای آسیای مرکزی دارد.

اهمیت این آمار و ارقام از آن لحاظ است که چالش کمبود کانال برای نقل و انتقال در این مسیر را نشان میدهد. به عبارت دیگر گذرگاه شمال جنوب بازارهایی را به یکدیگر پیوند میزند که بازارهای کوچکی درمقیاس جهانی اند و روابـط تجاری چندانی با یکدیگر ندارند. افزایش تجارت آنان با یکدیگر در آینده نیز تضمین شده نیست. همانگونه که در متن نشان داده شد حدود ۷۰ درصد تجارت جهانی در واقع تجارت درون منطقه ای است و میان کشورهای یک منطقه جریان می یابد. از این لحاظ منطقه اوراسیا نیز استثنایی محسوب نمیشود و اغلب تجارت آن در درون کشورهای آسیای مرکزی یا میان این کشورها با چین و روسـیه یا چین و روسـیه با یکدیگر صورت میگیرد.

چالش دیگری که گذرگاه شمال جنوب با آن مواجه است آنکه تحولات و تحرکات اخیر در توسعه آن عمدتا برون زاد است بدان معنا که جنگ اوکراین و اعمال تحریم های بسیار گسترده علیه روسیه محرک اصلی این کشور برای توجه به گذرگاه شـمال جنوب و نقش آفرینی در اجرایی شدن آن بوده است. از آنجا که آینده جنگ اوکراین روشـن نیسـت و این امکان کاملا وجود دارد که در میان مدت تحریم های روسیه ،تخفیف یابد یا لغو شود در چنان شرایطی گذرگاه شمال جنوب احتمالا جذابیت چندانی برای روسیه نخواهد داشت به دیگر سخن وابستگی تام گذرگاه شمال جنوب به روسـیه آن را به شدت آسـیب پذیر میکند.

گذرگاه هایی میتوانند در میان مدت عملکرد موفقی داشته باشند و منابع درآمدی قابل توجهی نصیب کشورهای مسیر ترانزیت سازند که بر مبنای تحولات درون زاد به معنای رشد اقتصادی و توسعه همگرایی میان کشورهای یک منطقه شکل گیرند. به عنوان مثال گذرگاه های ابتکار کمربند و راه که عمدتا ریشه در رشد اقتصادی بسیار سریع چین دارند اغلب منافعی برای کشورهای مسیر ایجاد کرده اند. مادامی که اقتصاد چین رو به توسعه باشد این گذرگاه ها میتوانند کارکرد داشته باشند.

چالش دیگر فقدان یا ضعف زیرساخت های نرم در گذرگاه شمال جنوب است. همانگونه که اشاره شد در فرآیند احداث و توسعه این گذرگاه عمدتا به زیرساخت های سخت و فیزیکی توجه شده است و چندان زیرساخت های نرم همچون قواعد، مقررات و محیط حقوقی و قانونی مناسب برای تبادل کانال سرمایه، نیروی کار و داده مورد توجه قرار نگرفته اسـت. بنابراین توجه به زیرساخت های نرم به موازات توسـعه ایـن گـذرگاه اهمیـت و اولویـت دارد.

اما مهم ترین چالـش تکمیل و اجرایی شدن کامل این گذرگاه از منظر منافع ایران نوع همکاری سایر کشورها با ایران در توسعه خطوط ریلی اسـت. ایران مهمتریـن کشور در گذرگاه شمال- جنوب و حلقه وصل روسـیه، آسـیای مرکزی و هنـد بـه یکدیگـر محسـوب میشـود اما به لحاظ تاریخی این کشورها همواره از مشارکت واقعی در توسعه این گـذرگاه در داخل خاک ایران طفره رفته اند. ایـران بـه تنهایی منابع مالی هنگفت لازم برای توسـعه گـذرگاه را پرداخـت کـرده اسـت. از آنجایـی که این کشورها تا کنون مشارکتی در توسعه گذرگاه نداشتند و منابعی صرف نکرده انـد بـه صـورت گزینشی نیز با آن برخورد کرده و الزامی به نقل و انتقال کانال از این مسیر ندیده اند. در شرایط کنونی که روسیه تمایـل بیشـتری بـه توسـعه این گذرگاه دارد نوع مشارکت این کشور در توسـعه آن واجد اهمیت بسـیار است. در صورتـی کـه روسیه تنها وامی در اختیار ایران قرار دهد و ایران بخش های تکمیل نشده گذرگاه را تکمیل نماید، بی شک در راسـتای منافع ملی کشور نخواهد بود. زیرا ایران هم ناگزیر به بازپرداخت وام خواهد بود و هم تضمینی برای نقل و انتقال کانال های روسی در این گذرگاه وجود نخواهد داشت. در صورتی که روسیه سرمایه گذاری مستقیم در توسعه این گذرگاه صورت دهد و در منافع ناشی از اجرایی شدن آن شریک باشد، ریسک های سرمایه گذاری گسترده برای تکمیل سایر قطعات آن میتواند کاهش یابد.